معاملگی
لغت نامه دهخدا
- بدمعاملگی کردن ؛ بد رفتاری نمودن در معامله و داد و ستد. ( ناظم الاطباء ). خلاف خوش معاملگی.
- خوش معاملگی کردن ؛ یعنی خوشرفتاری در معامله و داد و ستد. ( ناظم الاطباء ). به قول و وعده در داد و ستد استوار بودن.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید