معامل


معنی انگلیسی:
one who transacts business with another

لغت نامه دهخدا

معامل. [ م ُ م ِ ] ( ع ص ) معامله کننده... و به معنی خرید و فروخت کننده. ( غیاث ) ( آنندراج ). معامله کننده و خرید و فروخت نماینده. ( ناظم الاطباء ). سوداگر. آنکه داد وستد کند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
تو فارغ از آنکه بیدلی هست
و اندوه ترا معاملی هست.
نظامی.
قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد
کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود.
حافظ.
|| در اسکندرنامه کنایه از مشتاق و آرزومند چنانکه اکثر شارحین ثقات نوشته اند. ( غیاث ) ( آنندراج ). مشتاق و آرزومند. || هم کسب و هم صنعت. ( ناظم الاطباء ).

معامل. [ م َ م ِ ] ( ع اِ ) ( عربی جدید ) ج ِ مَعمَل. کارخانه ها. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). ج ِ مَعمَل ، موضع عمل. ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

معامله کننده، خریدوفروش کننده
( اسم ) ۱ - معامله کننده خرید و فروش کننده . ۲ - مشتاق آرزومند : قلب اندود. حافظ بر او خرج نشد که معامل بهمه عیب نهان بینا بود . ( حافظ )
جمع معمل کارخانه ها

فرهنگ معین

(مُ مِ ) [ ع . ] (اِفا. ) معامله کننده .

فرهنگ عمید

معامله کننده، خرید وفروش کننده.

پیشنهاد کاربران

در حقوق مدنی در بحث معامله فضولی، معامل به طرف دیگر اصیل یعنی فضول گفته می شود و متعامل به معنی اصیل یعنی طرف مقابل فضول یا همان خریدار گفته می شود.
در معامله فضولی کسی است که حق اجازه معامله را دارد.
در حقوق به معنی معامله کننده ی مشتریست
در مورد فروض گوناگون معامله فضولی ، همانگونه که در
ماده ( ۲۵۵ ق. م ) آمده اجازه معامل به مفهوم طرف دیگر معامله و خریدار می باشد.
معامل به معنی فروشنده ومتعامل به معنی خریدارمیباشد

معامله کننده طرفین عقد واقع شونده

بپرس