[ویکی نور] «معارف»، مجموعه ای از مواعظ و سخنان سلطان العلماء، بهاء الدین، محمد بن حسین خطیبی بلخی، مشهور به بهاءولد، به زبان فارسی است. به طوری که از مطالعه کتاب معلوم می شود، غالب مطالب آن، تقریر افکار و اندیشه های مؤلف است که از مطالعه و تفکر در آیات قرآنی و احادیث نبوی و یا تأمل در ملک و ملکوت بدان ها رسیده است.
این کتاب، در مدتی دراز و زمانی طولانی، بیان و تقریر شده و شاید از همان وقت که بهاءولد مجلس معرفت و تذکیر منعقد ساخته، فصول مختلف معارف را به رشته تحریر درآورده باشد. از روی قرائن پیداست که قسمت اکثر از فصول این کتاب، خلاصه و محصول سخنان اوست که در مجالس وعظ و در جواب سؤالات مریدان خود بیان نموده و ناچار مدتی دراز، طول کشیده تا این همه مجلس تقریر و تدوین شده است.
کتاب، مشتمل بر چهار جزء است که سه جزء آن، در جلد اول و جزء چهارم، در جلد دوم گنجانده شده است. جلد اول، فاقد فصل بندی است، ولی جلد دوم دارای 268 فصل است.
قدرت و مهارت مؤلف در ادای مقصود، از این جهت است که وی نکته های باریک دشواریاب را به طوری جذاب و دل پذیر بیان می کند و هم چنین رموز و اسرار قرآن و حدیث و دقایق عرفان را چنان در تعبیرات شاعرانه و الفاظ نغز آورده است که خواننده گذشته از ادراک مطلب، به وضوح هر چه تمام تر، سرمست شیوایی سخن و فصاحت گفتار او می گردد.
بهاءولد، در تقریر مطلب، بیشتر به تعبیرات مجازی و تشبیهات و استعارات متوسل می شود که از جهت زیبایی و سلاست نظیر آن را کمتر می توان یافت. وی، در تقریر مسائل عرفانی به جای بحث در ابواب معاملات و احوال و مقامات و شرح اصطلاحات صوفیه چنان که معمول این طایفه است، تصورات و یافته های خود را به رشته ی تحریر درمی آورد و این امری است تازه که در زبان فارسی و نثر صوفیانه وجود نداشت.
این کتاب، در مدتی دراز و زمانی طولانی، بیان و تقریر شده و شاید از همان وقت که بهاءولد مجلس معرفت و تذکیر منعقد ساخته، فصول مختلف معارف را به رشته تحریر درآورده باشد. از روی قرائن پیداست که قسمت اکثر از فصول این کتاب، خلاصه و محصول سخنان اوست که در مجالس وعظ و در جواب سؤالات مریدان خود بیان نموده و ناچار مدتی دراز، طول کشیده تا این همه مجلس تقریر و تدوین شده است.
کتاب، مشتمل بر چهار جزء است که سه جزء آن، در جلد اول و جزء چهارم، در جلد دوم گنجانده شده است. جلد اول، فاقد فصل بندی است، ولی جلد دوم دارای 268 فصل است.
قدرت و مهارت مؤلف در ادای مقصود، از این جهت است که وی نکته های باریک دشواریاب را به طوری جذاب و دل پذیر بیان می کند و هم چنین رموز و اسرار قرآن و حدیث و دقایق عرفان را چنان در تعبیرات شاعرانه و الفاظ نغز آورده است که خواننده گذشته از ادراک مطلب، به وضوح هر چه تمام تر، سرمست شیوایی سخن و فصاحت گفتار او می گردد.
بهاءولد، در تقریر مطلب، بیشتر به تعبیرات مجازی و تشبیهات و استعارات متوسل می شود که از جهت زیبایی و سلاست نظیر آن را کمتر می توان یافت. وی، در تقریر مسائل عرفانی به جای بحث در ابواب معاملات و احوال و مقامات و شرح اصطلاحات صوفیه چنان که معمول این طایفه است، تصورات و یافته های خود را به رشته ی تحریر درمی آورد و این امری است تازه که در زبان فارسی و نثر صوفیانه وجود نداشت.