معارضه کردن


مترادف معارضه کردن: ستیز کردن، جنگیدن، مخالفت کردن، مقابله کردن، رویارویی کردن

لغت نامه دهخدا

معارضه کردن. [ م ُ رَ ض َ / رِ ض ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مبارات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مقابله کردن دو حریف و مدعی با یکدیگر.

فرهنگ فارسی

مبارات مقابله کردن دو حریف و مدعی با یکدیگر .

پیشنهاد کاربران

بپرس