معارضه
/mo~Areze/
مترادف معارضه: رویارویی، ستیز، مخالفت، ستیزه، مقابله، ستیزه کردن
برابر پارسی: ستیز، رویارویی، درگیری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- معارضه به مثل ؛ مانند گفتار و یا کردار کسی گفتن و یا کردن. ( ناظم الاطباء ).
|| نزد اصولیان همان تعارض می باشد و بر نوعی از اعتراض نیز اطلاق می شود که اقامه دلیل باشد خلاف دلیل خصم که آن را نقض کند. ( فرهنگ علوم نقلی دکتر سجادی ). اقامه دلیل است برخلاف آنچه خصم اقامه کرده باشد و اگر دلیل معارض عین دلیل معلل باشد قلب نامیده می شود. و اگر صورتش مانند صورت آن باشد معارضه بمثل والا معارضه بغیر نامند. ( از تعریفات جرجانی ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) مقابله کردن دو خصم و دو حریف با یکدیگر . ۲ - ستیزه کردن . ۳ - شکستن کلام کسی .۴- ( اسم ) مقابل. دو خصم و دو حریف با یکدیگر روبارویی : و چون حصاریان آگاهی یافتند دوان بشتافتند و بمنع و معارضه مشغول گشتند . جمع : معارضین . یا معارضه بمثل ( کردن ) . انجام دادن عملی که طرف مقابل و مدعی شخص انجام داده .
دور شدن از کسی و یک سو گردیدن و برگشتن از کسی با یک سوی شدن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کاری نظیر آنچه طرف مقابل کرده دربارۀ او انجام دادن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] معارضه، اقامه دلیل بر خلاف ادعای مستدل، بعد از اقامه دلیل توسط مستدل می باشد.
معارضه، از مبطلات علت در قیاس بوده و به این معنا است که معترض، دلیل مستدل را بر مدعا و مطلوب او بپذیرد و بعد از آن، دلیل دیگری اقامه نماید که خلاف ادعای مستدل را اثبات کند.
← مثال
نکته:میان قلب و معارضه دو تفاوت است:۱. در قلب، معترض خلاف حکم مستدل را با همان اصل و همان علتی که به کار برده است، اثبات می نماید؛ برخلاف معارضه، که در آن اصل و علت در قیاس معترض با اصل و علت در قیاس مستدل تفاوت دارد؛۲. در قلب صحیح نیست که مستدل به قالب (معترض) اعتراض کند؛ زیرا لازمه آن، اعتراض به اصل و علت قیاس خود او است، اما در معارضه، مستدل می تواند به دلیل معترض هر گونه اعتراضی هم چون منع، معارضه و غیره بنماید.
معارضه، از مبطلات علت در قیاس بوده و به این معنا است که معترض، دلیل مستدل را بر مدعا و مطلوب او بپذیرد و بعد از آن، دلیل دیگری اقامه نماید که خلاف ادعای مستدل را اثبات کند.
← مثال
نکته:میان قلب و معارضه دو تفاوت است:۱. در قلب، معترض خلاف حکم مستدل را با همان اصل و همان علتی که به کار برده است، اثبات می نماید؛ برخلاف معارضه، که در آن اصل و علت در قیاس معترض با اصل و علت در قیاس مستدل تفاوت دارد؛۲. در قلب صحیح نیست که مستدل به قالب (معترض) اعتراض کند؛ زیرا لازمه آن، اعتراض به اصل و علت قیاس خود او است، اما در معارضه، مستدل می تواند به دلیل معترض هر گونه اعتراضی هم چون منع، معارضه و غیره بنماید.
wikifeqh: معارضه_خالصه
مترادف ها
ایستادگی، سختی، مخالفت، استحکام، پایداری، مقاومت، معارضه، عایق مقاومت
پیشنهاد کاربران
درگیری ، کشمکش ، نزاع