معادلات حرکت هامیلتون

فرهنگستان زبان و ادب

{Hamilton's equation of motion} [فیزیک] ← معادلات بُندادی حرکت

پیشنهاد کاربران

صرف نظر از فرمول های پیچیده ریاضی که فهم و درک آنها برای دانش آموزان و دانشجویان رشته های علمی به ویژه ریاضیات و فیزیک مفید میباشد، یک مسئله پنهانی در علم فیزیک در کنار مسائل حل نشده دیگر ( به عنوان مثال ادغام نسبیت عام و مکانیک کوانتمی تحت عنوان گرانش یا جاذبه کوانتمی ) وجود دارد که حتا به دست فراموشی هم سپرده شده و آن اینکه از دیدگاه نیوتن، لایب نیتز و پلانک زمان و مکان ذره ای اند، اما از دیدگاه انشتاین زمانمکان یک بافت پیوسته یعنی غیر ذره ایست. تا این مسئله حل نشود، نمیتوان با یقین و اطمینان دانست که آیا ریشه ی اصلی پدیده ی طبیعی و فیزیکی گرانش یا جاذبه ذره ای فرضی بنام گراویتون حامل نیروی جاذبه می باشد و یا پیوستگی بافت زمانمکان نسبی از دیدگاه انشتاین.
...
[مشاهده متن کامل]

شاید مفید باشد بدانیم که تئوری های زمان و مکان مطلق رازی و نیوتن از یکطرف و زمانمکان نسبی رازی و انشتاین از طرف دیگر هرکدام به تنهائی یک چهارم و هردو بر رویهم نیمی از حقیقت فیزیکی را بیان داشته اند و نیمه مفقوده یا گمشده عبارت است بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی و آنهم نه به معنای عدم وجود زمان و مکان بلکه نیمزوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت ها یا کیفیت های معکوس.
نتیجه کلی اینکه خدای حقیقی و واقعی ( و نه خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود ) در محیط و محتوای هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر از لحاظ زمانی و مکانی و بیزمانی و بیمکانی دقیقا دارای 16 بُعد مجرد میباشد؛ 8 تا مطلق و 8 تا نسبی، نه یک بُعد بیشتر و نه یک بُعد کمتر.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه دانشمندان برجسته علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات و اندیشمندان دینی و فلسفی و عرفانی منجمله بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی، نتوانسته اند تاکنون به این حقیقت ژرف و ماورائی پی ببرند که هرکدام دارای نیمزوج های ملکوتی یا آسمانی و جاودانه خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس برخوردارند، چه رسد به اینکه بدانند که آن نیمزوج ها کی و کجا از مادر متولد خواهند گردید و عشق و زندگی دنیوی و کوتاه مدت خود را با دیگران تجربه و سپری خواهند نمود و در لحظه جاودانه حال کجا هستند و از چه نوع موجودیت و عشق و زندگی برخوردارند؟.
فرمولبندی جاذبه یا گرانش کوانتمی به زبان ریاضی بدون در نظر گرفتن پدیده های بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی به عنوان نیمزوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز زمان و مکان مطلق و نسبی، از دیدگاه فردی من محال و غیر ممکن می باشد و اگر هم امکانپذیر باشد، ناقص و ناکامل خواهد بود.
یک نکته بسیار مهم دیگر اینکه محتوای این کیهان یا جهان فقط دارای یک سامان یا نظام کلی کوانتمی نمی باشد بلکه هفت سامان یا نظام کلی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست و شناخت این هفت سامان کلی کوانتمی بدون در نظر گرفتن ابعاد نفسانی دهگانه هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج من مردانه و پنج من زنانه، محال و غیر ممکن می باشد.
در مورد مکانیک همیلتون به عنوان پل پیوندی بین مکانیک کلاسیک و مکانیک کوانتمی - موجی، میتوان عبارت زیر را در جستجوگر گوگل ( Google : go o gle : گو او گله، ات را ) تایپ نمود و سپس به سایت آلمانی زبان StudySmarter مراجعه نمود.
Hamiltonsfunktion was ist das