معاتبت


معنی انگلیسی:
expostulation

لغت نامه دهخدا

معاتبت. [ م ُ ت َ / ت ِ ب َ ] ( از ع ، اِمص ) عتاب کردن. ( غیاث ). سرزنش کردن. خشم گرفتن. ملامت کردن.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : هرگاه که از جانب سلطان در آن معاتبت مبالغه رفتی از وزارت استعفا خواستی. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 359 ).

معاتبة. [ م ُ ت َ ب َ ] ( ع مص ) با کسی عتاب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). خشم گرفتن و ملامت کردن یا خشم گرفتن همدیگر را. عتاب. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). خشم گرفتن همدیگر را. ( آنندراج ). عتاب. ملامت کردن. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به عتاب و معاتبت و ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) عتاب کردن یکدیگر سرزنش کردن هم . ۲ - ( اسم ) عتاب سرزنش .

پیشنهاد کاربران

مثالی از معنای سزنش کردن یا خشم گرفتن:
در توضیح اولین آیه سوره مزمل" یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " ( ای کسی که جامه به خود پیچیده ای! ) می گوید: گویا پیغمبر اسلام در وقت نزول وحی اغلب با جامه ای خود را می پوشاند . در اینجا پیغمبر گرامی با همان حالتی مخاطب قرار می گیرد که به هنگام وحی پیدا می کرد و چنین ندائی هم برای ملاطفت با او است ؛ نه معاتبت . اشاره ای هم به این دارد که هر مؤمنی که در دل شبها جامه به خود پیچیده است ، بلند شود و با اقامه نماز شب خودسازی کند و اندوخته ای بیندوزد ( مرجع alketab. org ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس