معابر
/ma~Aber/
مترادف معابر: گذرگاهها، شوارع، راهها، معبرها، گذرها
برابر پارسی: راه ها، گذرگاه ها، گدارها
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
معابر. [ م ُ ب ِ ] ( ع ص ) کسی را گویند که عمال و ولات بعد از آن که مساحان و حزاران مواضع پیموده و مساحت کرده باشند او را بفرستندتا بر این مواضع بگذرد و احتیاط کند و باز بیند که مساحان سهوی و میلی و محابایی نکرده اند. ( تاریخ قم ص 108 ) : و به هر صد جریب زمین غله و پنبه و انگور و زعفران و خضریات شانزده درم و چهار دانگ درهمی حق مساح و معابر است ، ده درم از آن مساح و شش درهم و چهاردانگ درهمی از آن معابر. ( تاریخ قم ص 108 ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ماموری که از سوی دیوان اعزام میشد تا ببیند که مساح و ظایف خود را بخوبی انجام داده است یا نه .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید