( مظلومة ) مظلومة. [ م َ م َ ] ( ع ص ) تأنیث مظلوم. زن ظلم شده و ستم رسیده. ( ناظم الاطباء ). || زن با شرم و حیا و با حلم. ( ناظم الاطباء ). || ارض مظلومة؛ زمین که گاهی پیش از این کنده نشده باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || زمینی که در آن چاه یا حوض کنده باشند که پیش از آن هرگز آن را حفر نکرده باشند. ( از اقرب الموارد ). زمینی که هرگز آن رانکنده باشند آنگاه آن را بکنند. ( از محیطالمحیط ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث مظلوم جمع : مظلومات . مظلومی . مظلوم بودن ستمدیدگی : و بر مظلومی هابیل و درد دل او میگریند .