مطویات

لغت نامه دهخدا

مطویات. [ م َ وی یا ] ( ع ص ، اِ ) چیزهای پیچیده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). ج ِ مطویه. ( ناظم الاطباء ) : و ماقدروا اﷲ حق قدره و الارض جمیعاً قبضته یوم القیمة و السموات مطویات بیمینه سبحانه و تعالی عما یشرکون. ( قرآن 67/39 ).
- مطویات ضمیر ؛ کنایه از اراده ها. ( غیاث ) ( آنندراج ). رجوع به طویت شود.

فرهنگ فارسی

چیزهای پیچیده شده جمع مطویه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَطْوِیَّاتٌ: به هم پیچیده شده (منظور از "و السموات مطویات بیمینه " این است که در آن روز سببهای زمینی و آسمانی از سببیت میافتند ، و ساقط میشوند و آن روز این معنا ظاهر میگردد که هیچ مؤثری در عالم هستی بجز خدای سبحان نیست)
معنی یَمِینِهِ: دست راست او - دست قدرت او ("مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ": در قبضه قدرت اوست)
ریشه کلمه:
طوی (۵ بار)

«طیّ» به معنای «به هم پیچیدن» است که گاه کنایه از گذشتن عمر یا عبور از چیزی نیز می باشد.
«مَطْوِیّات» از مادّه «طیّ» به معنای «به هم پیچیدن» است که گاه، کنایه از گذشتن عمر، یا عبور از چیزی نیز می باشد.

پیشنهاد کاربران

( و الارض جمیعا قبضته یوم القیامة و السماوات مطویات بیمینه ) .
مطویات از ماده طی به معنی به هم پیچیدن است که گاه کنایه از گذشتن عمر یا عبور از چیزی نیز می باشد . کسی که طوماری را درهم پیچیده و در دست راست گرفته کاملترین تسلط را بر آن دارد ، ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 531 )

بپرس