مطوقه

لغت نامه دهخدا

مطوقه. [ م ُ طَوْ وَ ق َ ] ( ع ص ) کبوتر که در گردن او طوق باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). تأنیث مطوق. حمامة مطوقه ؛ کبوتر طوقدار. باطوق. یعنی پرهای گردن او به رنگ دیگر پرهای او نباشد. که پرهای گردن جز برنگ سایر تن دارد. ج ، مطوقات. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و فصل ربیع به شکر فضل بدیع از شکوفه همه تن دهان و از سوسن جمله اعضاء زبان ساخته و مطوقات با فاختگان عشق بازیها باخته. ( جهانگشای جوینی ).
- حمامه مطوقه ؛ کنایه از شرم مرد :
آوردت از رزان و به حمام برد و باز
اندرکفت نهاد حمامه مطوقه.
سوزنی.
|| قاروره بزرگ که گردن طوقدار داشته باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

طوقدار، کبوتری که درگردن اوطوق باشدمانندفاخته، قمری
۱- ( اسم ) مونث مطوق . یاکبوتر مطوقه . کبوتری که در گردن او طوقی باشد : قومی کبوتران برسیدند و سر ایشان کبوتری بود که او را مطوقه گفتندی ... ۲ - ( اسم ) دستهای از پرندگان که جزو دست. کبوتران محسوبند و بگردن طوقی دارند مانند فاخته قمری و بعض کبوتران . ۳ - قارور. بزرگ که گردنی طوق دار داشته باشد .
کبوتر که در گردن او طوق باشد

فرهنگ معین

(مُ طَ وَّ قَ یا قِ ) [ ع . مطوقة ] (اِ. ) کبوتری که در گردن او طوق باشد.

فرهنگ عمید

۱. طوق دار.
۲. کبوتری که در گردن او طوق باشد، مانند فاخته، قمری.

پیشنهاد کاربران

بپرس