آهک کافوروش اندوده بر آجر همی
خشت زرین را مطلا کرده ای گویی به سیم.
ابن یمین ( دیوان چ باستانی راد، ص 130 ).
یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من مهمیز کله تیز مطلا از آن تو.
وحشی ( دیوان بافقی چ نخعی ص 288 ).
فکندند گردان پی وهم و بیم بر اسپان تازی مطلا کجیم.
عبداﷲ هاتفی ( از آنندراج ).
عمر عزیز را منما صرف ناکسان حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی.
قصاب کاشانی.
چو عکسش دهد رز کف تاک رامطلا کند قبضه خاک را.
ملاطغرا ( از آنندراج ).