مطراق

لغت نامه دهخدا

مطراق. [ م ِ ] ( ع اِ ) مطراق الشی ٔ؛ پیرو و مانند و نظیر چیزی ، یقال هذا مطراق هذا؛ ای تلوه و نظیره. ج ، مطاریق. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ). || پتک و چکش و مطرقه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مطرقه شود.

فرهنگ فارسی

مطراق الشئ پیرو و مانند و نظیر چیزی

پیشنهاد کاربران

چوبدستی که نقال هنگام نقالی در دست داشت.
در گویش زبان بختیاری واژه مطراق =چوب کلفت وضخیم وبلندکه همانند گرز میباشد ودرقدیم برای کوبیدن خوشه های گندم وجو بکار میرفته است.

بپرس