مطرا کنان

لغت نامه دهخدا

مطراکنان. [ م ُ طَرْ را ک ُ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) در حال تازه ساختن و به جلوه و صفا درآوردن چیزی را :
ای شده از دست تو، حله دل شاخ شاخ
هم تو مطراکنان پوشش ایوان او.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

در حال تازه ساختن و به جلوه و صفا در آوردن چیزی را .

پیشنهاد کاربران

بپرس