[ویکی فقه] در آغاز دوره پهلوی به سبب جنگ جهانی دوم ایران در اشغال بیگانگان بود و ضعف دولت موجب می شد که ناراضیان دوره موسوم به دیکتاتوری زبان گشودند و قلم ها به نگارش درآمد، حاکمیت ضعیف باعث سیاست بازی عده ای برای دستیابی در این گیر و دار مطبوعات باز هم نتوانستند، به عنوان یک رسانه جمعی به وظایف خود عمل کنند.
در میان مطالب مطبوعات پس از شهریور ۲۰ بخش های سیاسی و اقتصادی مرتبه اول را داشت و در مراحل بعدی به ترتیب امور مربوط به تشکیل و عمل کرد احزاب، ظهور و سقوط کابینه ها، وضع حکومت، ریخت و پاش ادارات، ارزاق، اقدامات مستشاران آمریکایی تورم و وضع ایلات و عشایر بدون توجه به داشتن و یا نداشتن تکیه گاهی محکم از لزوم یک انقلاب اجتماعی دم میزدند، اگر چه گاه وارد جزئیات نمی شدند. به استثنای معدودی از روزنامه ها تقریبا تمام آن ها حمله به دولت را وظیفه اصلی خود می دانستند و این جریان تا وقوع حادثه معروف ۱۷ آذر ۲۱ جنبه عمومی داشت.
توقیف سراسری مطبوعات
قضیه ۱۷ آذر مربوط به قول مساعد و گرفتن فرصت ده ماهه "قوام" از مجلس بود که برای بهبود وضع معیشت مردم در صدد چاره اندیشی بود که مجلس با این فرصت طولانی مخالفت کرد و موضوع کمیاب شدن نان نیز دست آویزی برای حملات شدید به کابینه او گردید که بر اثر آن با سرمقاله های شدیداللحنی این موج مخالفت را در میان اقشار مردم برد. بعد از به آتش کشیدن اموال قوام همراه با اعلام حکومت نظامی، کلیه جراید کشور نیز توقیف شد و عده ای از مدیران روزنامه ها بازداشت شدند. بعد از گذشت ۴۳ روز دوباره جراید شروع به انتشار کردند."سهیلی" که به دنبال سقوط "قوام" بر سر کار آمد سیاست ضد مطبوعاتی شدیدتری را اتخاذ کرد که باعث اتحاد مطبوعاتی ها در مقابل وی شد. سهیلی مجبور شد برای خفقان و سرکوبی مطبوعات از مجلس کمک بگیرد. "حسین فاطمی" در "باختر" نوشت: «این دسته ای که به ظاهر حافظ و حامی قانون هستند و با کمال صراحت اصل مسلم قانون اساسی تمنای سانسور جراید را دارند اطمینان قطعی داشته باشند که دیر یا زود سزای بدمستی خویش را خواهند دید.» "ساعد" "بیات" "حکیمی" و مجددا "قوام" بر سر کار آمدند، اما در کار بسته مطبوعات گشایشی نشد. در آن آشفته بازار، گروهی که به لباس مطبوعاتی ها درآمده بودند برای فروش بیشتر هتاکی و فحاشی را رواج می دادند. یکی از سناتورها درباره هتاکی و فحاشی مطبوعات می گوید: «مردم خریدار فحش هستند برای این که ناراضی هستند برای این که عدالت اجتماعی ندارند، برای این که انتخابات آزاد ندارند، اگر یک دولتی واقعا مصلح باشد، از بدگویی روزنامه ها نمی ترسد و دست به اصلاحات واقعی می زند.» در سال ۱۳۲۶ "محمد مسعود" صاحب امتیاز"مرد امروز" برای کشتن "قوام" جایزه تعیین کرد. قوام کشته نشد؛ اما سقوط کرد. در عوض هم "مرد امروز" توقیف شد و هم صاحب امتیاز آن کشته شد. و این حادثه باعث شدت درگیری مطبوعات با دولت گشت.
آزادی مطبوعات در دوره مصدق
با ترور نافرجام "محمدرضا شاه" در بهمن ۲۷ به وسیله "ناصر فخرآرایی" که کارت خبرنگار عکاس نشریه "پرچم اسلام" را در جیب داشت، بهانه خوبی برای دولت شد تا فضای نیمه باز را ببندد و به دنبال آن "حسین فاطمی" دستگیر شده و بعد از آن "دکتر مصدق" و مطبوعاتی ها تحصن کردند. بعد از دولت های "رزم آرا"، "علا" و حکومت ۴روزه "قوام" از تاریخ اردیبهشت ۳۰ تا تیر ۳۱ و در دوره دوم تا ۲۸ مرداد ۳۲ دوره نخست وزیری "دکتر مصدق" بود. نخستین پیام دکتر مصدق به مردم از رادیو ایران پخش شد. «تقاضای اول من از بعضی از آقایان ارباب قلم این است که از آزادی سوء استفاده نکنند و عفت قلم را رعایت کنند، زیرا هیچ وقت نمی خواهیم، ترتیبی پیش آید که آن ها نتوانند منویات خود را اظهار کنند.» در این دوران دو اتفاق ناگوار پیش آمد، روز چهاردهم آذر ۳۳ در پی مخالفت گروه های وابسته به حزب توده و راهپیمایی آن ها درگیری میان پلیس و تظاهر کنندگان ایجاد شد و احزاب طرفدار دولت به توده ای ها حمله کردند. در این آشفتگی حملاتی نیز به دفتر مطبوعات طرفدار دولت و یا مخالفان آن صورت گرفت و در پی آن وکلای اقلیت و مطبوعات تحصن کردند و به حوادث ۱۴ آذر اعتراض کردند. این وقایع ضربه سختی به دولت مصدق وارد کرد و به دنبال آن ترور "دکتر فاطمی" مدافع سرسخت دولت "دکتر مصدق" این ضربه را شدیدتر کرد. مطبوعات مخالف دولت بی مهابا بر دولت "مصدق" تاختند. روی هم رفته در دوره دولت مصدق ۳۷۳ روزنامه موافق و مخالف منتشر می شد که می توان این دوره را دوره آزادی مطبوعات دانست. وی به شهربانی کل دستور داد در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب هرچه نوشته و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد اعتراض قرار بگیرد.
مطبوعات نازل
...
در میان مطالب مطبوعات پس از شهریور ۲۰ بخش های سیاسی و اقتصادی مرتبه اول را داشت و در مراحل بعدی به ترتیب امور مربوط به تشکیل و عمل کرد احزاب، ظهور و سقوط کابینه ها، وضع حکومت، ریخت و پاش ادارات، ارزاق، اقدامات مستشاران آمریکایی تورم و وضع ایلات و عشایر بدون توجه به داشتن و یا نداشتن تکیه گاهی محکم از لزوم یک انقلاب اجتماعی دم میزدند، اگر چه گاه وارد جزئیات نمی شدند. به استثنای معدودی از روزنامه ها تقریبا تمام آن ها حمله به دولت را وظیفه اصلی خود می دانستند و این جریان تا وقوع حادثه معروف ۱۷ آذر ۲۱ جنبه عمومی داشت.
توقیف سراسری مطبوعات
قضیه ۱۷ آذر مربوط به قول مساعد و گرفتن فرصت ده ماهه "قوام" از مجلس بود که برای بهبود وضع معیشت مردم در صدد چاره اندیشی بود که مجلس با این فرصت طولانی مخالفت کرد و موضوع کمیاب شدن نان نیز دست آویزی برای حملات شدید به کابینه او گردید که بر اثر آن با سرمقاله های شدیداللحنی این موج مخالفت را در میان اقشار مردم برد. بعد از به آتش کشیدن اموال قوام همراه با اعلام حکومت نظامی، کلیه جراید کشور نیز توقیف شد و عده ای از مدیران روزنامه ها بازداشت شدند. بعد از گذشت ۴۳ روز دوباره جراید شروع به انتشار کردند."سهیلی" که به دنبال سقوط "قوام" بر سر کار آمد سیاست ضد مطبوعاتی شدیدتری را اتخاذ کرد که باعث اتحاد مطبوعاتی ها در مقابل وی شد. سهیلی مجبور شد برای خفقان و سرکوبی مطبوعات از مجلس کمک بگیرد. "حسین فاطمی" در "باختر" نوشت: «این دسته ای که به ظاهر حافظ و حامی قانون هستند و با کمال صراحت اصل مسلم قانون اساسی تمنای سانسور جراید را دارند اطمینان قطعی داشته باشند که دیر یا زود سزای بدمستی خویش را خواهند دید.» "ساعد" "بیات" "حکیمی" و مجددا "قوام" بر سر کار آمدند، اما در کار بسته مطبوعات گشایشی نشد. در آن آشفته بازار، گروهی که به لباس مطبوعاتی ها درآمده بودند برای فروش بیشتر هتاکی و فحاشی را رواج می دادند. یکی از سناتورها درباره هتاکی و فحاشی مطبوعات می گوید: «مردم خریدار فحش هستند برای این که ناراضی هستند برای این که عدالت اجتماعی ندارند، برای این که انتخابات آزاد ندارند، اگر یک دولتی واقعا مصلح باشد، از بدگویی روزنامه ها نمی ترسد و دست به اصلاحات واقعی می زند.» در سال ۱۳۲۶ "محمد مسعود" صاحب امتیاز"مرد امروز" برای کشتن "قوام" جایزه تعیین کرد. قوام کشته نشد؛ اما سقوط کرد. در عوض هم "مرد امروز" توقیف شد و هم صاحب امتیاز آن کشته شد. و این حادثه باعث شدت درگیری مطبوعات با دولت گشت.
آزادی مطبوعات در دوره مصدق
با ترور نافرجام "محمدرضا شاه" در بهمن ۲۷ به وسیله "ناصر فخرآرایی" که کارت خبرنگار عکاس نشریه "پرچم اسلام" را در جیب داشت، بهانه خوبی برای دولت شد تا فضای نیمه باز را ببندد و به دنبال آن "حسین فاطمی" دستگیر شده و بعد از آن "دکتر مصدق" و مطبوعاتی ها تحصن کردند. بعد از دولت های "رزم آرا"، "علا" و حکومت ۴روزه "قوام" از تاریخ اردیبهشت ۳۰ تا تیر ۳۱ و در دوره دوم تا ۲۸ مرداد ۳۲ دوره نخست وزیری "دکتر مصدق" بود. نخستین پیام دکتر مصدق به مردم از رادیو ایران پخش شد. «تقاضای اول من از بعضی از آقایان ارباب قلم این است که از آزادی سوء استفاده نکنند و عفت قلم را رعایت کنند، زیرا هیچ وقت نمی خواهیم، ترتیبی پیش آید که آن ها نتوانند منویات خود را اظهار کنند.» در این دوران دو اتفاق ناگوار پیش آمد، روز چهاردهم آذر ۳۳ در پی مخالفت گروه های وابسته به حزب توده و راهپیمایی آن ها درگیری میان پلیس و تظاهر کنندگان ایجاد شد و احزاب طرفدار دولت به توده ای ها حمله کردند. در این آشفتگی حملاتی نیز به دفتر مطبوعات طرفدار دولت و یا مخالفان آن صورت گرفت و در پی آن وکلای اقلیت و مطبوعات تحصن کردند و به حوادث ۱۴ آذر اعتراض کردند. این وقایع ضربه سختی به دولت مصدق وارد کرد و به دنبال آن ترور "دکتر فاطمی" مدافع سرسخت دولت "دکتر مصدق" این ضربه را شدیدتر کرد. مطبوعات مخالف دولت بی مهابا بر دولت "مصدق" تاختند. روی هم رفته در دوره دولت مصدق ۳۷۳ روزنامه موافق و مخالف منتشر می شد که می توان این دوره را دوره آزادی مطبوعات دانست. وی به شهربانی کل دستور داد در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب هرچه نوشته و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد اعتراض قرار بگیرد.
مطبوعات نازل
...
wikifeqh: مطبوعات_در_عصر_پهلوی