مطالبات

/motAlebAt/

برابر پارسی: خواسته ها

معنی انگلیسی:
claims, sums due to a person

لغت نامه دهخدا

مطالبات. [ م ُ ل َ / ل ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مطالبه. طلب ها که از کسان دارند. مالها که نزد دیگر کسان به قرض دارند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || طلب کردنها : راه مطالبات ناموجه و عوارض ناواجب بر کل ممالک بسته. ( المعجم ، از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مطالبة و مطالبه و مطالبت شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر و اسم ) جمع مطالبه : مطابات معوقه : راه مطالبات ناموجه و عوارض ناواجب بر کل ممالک بسته ... یامطالبات سلطانی . آنچه از جانب سلطان مطالبه شود .

فرهنگ معین

(مُ لِ ) [ ع . ] (مص . اِ. ) جِ مطالبه .

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
ایزِژ:درخواست، مطالبه
ایزِژَل:مطالبات، درخواست ها
مطالبات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
اوسنل usenel ( اوستایی با پسوند جمع لکی اِل )
یاچیتان yācitān ( سنسکریت: yācita با پسوند آن )
جمع طلب
بستانکاری
ناملوس
در پارسی " یوزش ها " از بن یوختن به چم طلب کردن است.
یوزشگر = خواهنده = مطالبه ککنده

بپرس