مطاره

لغت نامه دهخدا

( مطارة ) مطارة. [ م َ رَ ] ( ع ص ) ( از «م طر» و «طی ر» ) بئر مطارة؛ چاه فراخ دهانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). || ( از «طی ر» ) چاه دورتک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ارض مطارة؛ زمین پرنده ناک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ).
مطاره. [ م َطْطا رَ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از مطهره تازی ، آوندی چرمین که در آن آب کنند و در سفر با خود بردارند. ( ناظم الاطباء ) : چون به پیش آب رسیدند دست به پشت اسب مالیدند و یک غرفه آب بر گرفتند و در مطاره ریختند. ( قصص الانبیاء ص 143 ). و رجوع به متاره شود.

فرهنگ فارسی

بئر مطاره چاه فراخ دهانه

پیشنهاد کاربران

بپرس