مطاره
لغت نامه دهخدا
مطاره. [ م َطْطا رَ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از مطهره تازی ، آوندی چرمین که در آن آب کنند و در سفر با خود بردارند. ( ناظم الاطباء ) : چون به پیش آب رسیدند دست به پشت اسب مالیدند و یک غرفه آب بر گرفتند و در مطاره ریختند. ( قصص الانبیاء ص 143 ). و رجوع به متاره شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید