مضغیدن

پیشنهاد کاربران

مَضغیدن = جویدن.
مضغ. [ م َ ] ( ع مص ) خائیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . جویدن. جائیدن. خائیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا

بپرس