مضری

لغت نامه دهخدا

مضری. [م ُ / م ُ ض َرْ ری ] ( ع ص ) حریص کننده و برآغالاننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آنکه برمی آغالاند سگ را و تحریض بر شکار می کند. ( ناظم الاطباء ). || خوگرسازنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آنکه تعلیم می کند سگ را برای شکار کردن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اضراء شود.

پیشنهاد کاربران

چنان که بنی امیه که از طوایف مضری بودند و از آغاز فتوح ایران به خراسان آمده بودند همواره با ازدیها که یمانی بودند و دیرتر آمده بودند در جنگ و ستیز بودند.
دو قرن سکوت
ص ۱۳۴