مضرت
/mazerrat/
مترادف مضرت: آسیب، زیان، صدمه، گزند، لطمه ، زیان رسیدن، گزند رسیدن
متضاد مضرت: منفعت، فایدت
برابر پارسی: آسیب، زیان، گزند
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مضرت رسان ؛ آنکه سبب آزار و گزند و اذیت دیگری می گردد. ( ناظم الاطباء ).
- مضرت رسانی ؛ زیان و ضرر و گزند رسانیدن به دیگری. ( ناظم الاطباء ).
- مضرت رسانیدن ( رساندن ) ؛ ضرر رسانیدن : پس شما بدون خدای چیزی می پرستید که شما را نفعی نکند و مضرتی نرساند. ( تفسیر ابوالفتوح چ 2 ج 7 ص 82 ).
مضرة. [ م ُ ض ِرْ رَ ] ( ع ص ) مؤنث مضر: امراة مضرة؛ زن بابنانج. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مُضِرّ شود.
مضرة. [ م َ ض َرْرَ ] ( ع مص ) گزند رساندن. ( ترجمان علامه جرجانی ). گزند کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). گزند. خلاف منفعت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، مضار. ( اقرب الموارد ). و رجوع به مضرت شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) ضرر رسیدن . ۲ - گزند رسیدن . ۳ - ( اسم ) زیان ضرر مقابل منفعت : پس روزی خرس اشتر را گفت : ای برادر . مرا با تو رازی است که مضرت و منفعت آن بنفس عزیز تو تعلق می دارد ... ۴ - گزند آسیب جمع : مضار مضرات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
مضارّ جمعِ مضرّت به معنای زیان ها و ضرر ها
زیان و گزند.