مضایقت
لغت نامه دهخدا
مضایقة. [ م ُ ی َ ق َ ] ( ع مص ) مضایقه. مضایقت. با کسی تنگ فراگرفتن. ( زوزنی ). با کسی تنگ گرفتن کار. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ). با هم دشواری کردن و تنگ گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). تنگ فراگرفتن کار، و با لفظ داشتن مستعمل است. ( آنندراج ). دشواری کردن با کسی و تنگ گرفتن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مضایقت و مضایقه شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
در اینجا معنی ها را نمی آورد
معنی مضایقت چیست؟
معنی مضایقت چیست؟
دریغ
دریغ کردن
کوتاهی، دریغ