مصیقل
لغت نامه دهخدا
مصیقل. [ م ُ ص َ ق َ ] ( ع ص ) صیقل شده و جلاداده شده. ( ناظم الاطباء ). روشن کرده شده و از رنگ و تیرگی پاک کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). صیقلی. جلاداده. صیقلی شده.
پیشنهاد کاربران
سلیم
مصیقل: براق کننده، تابش دهنده
مصیقل: براق کننده، تابش دهنده