مصیطر

لغت نامه دهخدا

مصیطر. [ م ُ ص َ طِ ] ( ع ص ) برگماشته. || حافظ و نگهبان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

برگماشته یا حافظ و نگهبان

پیشنهاد کاربران

حق نداری دیگران را ( حتی همسر وفرزندان خود ) مرعوب کنید و حق اختیار ونظردادن و. . . سلب کنید
لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ
. . .
صیطرة =سیطرة: تسلط ( تسخیر ) با قهر وقوه؛ بدون گذاشتن حق اختیار یا ردکردن. مالکیّت فرمانروائی ( حکمرانی - سلطان ) مطلق.
...
[مشاهده متن کامل]

أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّکَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ
إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ کَفی‏ بِرَبِّکَ وَکیلاً
. . .

مشتق بودن مصیطر از ساطور به نقل
اینجانب ازسخن اقای رحیمی درتفسیر خود از ایات قرانی است که در سطر پنجم ان کلمه صادقی قبل از سلاح اضافی واشتباه است
مصیطر ازساطور است ، لست علیهم بمصیطریعنی ای پیامبر ص تو ساطور بدست ( شمشیر واسلحه به دست، ) نیستی که به زور ساطور و وبه زور صادقیسلاح به خواهی مردم را وادار به ایمان نمایی . لا اکراه فی الدین . افانت تکره الناس حتی تکونوا مومنین . وما انت بجبار فی الارض .

بپرس