مصیبت دیدن


مترادف مصیبت دیدن: داغ دیدن، عزادار بودن، سوگوار بودن، تحمل رنج کردن، مشقت دیدن، سختی دیدن، مصیبت کشیدن

فارسی به عربی

اِجْتازَ

پیشنهاد کاربران

داغدار، عزادار
حمید رضا مشایخی - اصفهان
جامه در نیل افتادن ؛ مصیبت زده و سوگوار شدن :
اگر بر فرش موری بگذرد پیل
فتد افتاده ای را جامه در نیل.
نظامی.
be steeped in misery
به تعب افتادن ؛ در رنج واقع شدن. ( یادداشت مؤلف ) .

بپرس