مصوبه

/mosavvabe/

برابر پارسی: برنهاده

معنی انگلیسی:
act, enactment, resolution, resolve

لغت نامه دهخدا

( مصوبة ) مصوبة.[ م َ ب َ ] ( ع اِ ) مصیبت و سختی و بدبختی. ج ، مصاوب.( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). مصیبة. ( منتهی الارب ).

مصوبة. [ م ُ ص َوْ وَ ب َ ] ( ع ص ) تأنیث مصوب. || مصوب. مصدق. تصویب شده. تصدیق شده : قوانین مصوبه مجلسین سنا و شورای ملی. و رجوع به مصوب شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مصوب : هر قسمتی از مقررات قانون تفتیش اسعار مصوب. ۶ اسفند ۱۳٠۸ ...که منافی با مقررات این قانون باشد ملغی است . جمع : مصوبات .

فرهنگ معین

(مُ صَ وَّ بِ یا بَ ) [ ع . مصوبة ] (اِمف . ) مؤنث مصوب . ج . مصوبات .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:تصویب و تخطیه

پیشنهاد کاربران

اجراییه
Mandate
act
تصویب شده
قوانین و مقررات و احکامی که بوسیله ٔ مقام یا گروه یا مجلس و یا انجمنی مورد تأیید و تصویب قرار گرفته باشد.
قانون تصویب شده، قوانین تصویب شده
مصوبه Ratification : [ اصطلاحات مجلسی ] نسخه ای از هر طرح یا لایحه که به تایید نهایی نمایندگان مجلس رسیده باشد.
انگاشت

بپرس