مصوب
/mosavvab/
مترادف مصوب: تصویب شده، به تصویب رسیده، قبول شده، پذیرفته شده
برابر پارسی: استوارشده، برنهاده، پذیرفته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
مصوب. [ م ُ ص َوْ وَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تصویب. راستگوی دانسته شده و راستگوی شمرده شده. || مصدق. تصویب شده. تأییدشده. آنچه مورد تأیید و موافقت مقام یاهیأت یا گروهی قرار گیرد: قوانین مصوب مجلس شورای ملی. مقررات مصوب انجمن استادان زبان و ادب پارسی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) تصویب کننده جمع : مصوبین
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
واژه های پسند فرهنگستان.
گذرانده :مصوب.
پذیرفته. پسند.
گذاریده