مصنعه

لغت نامه دهخدا

( مصنعة ) مصنعة. [ م َ ن َ / ن ُ ع َ ] ( ع اِ ) آبگاه. ( یادداشت مؤلف ). جای گرد آمدن آب باران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آب انبار. مصنع. ( منتهی الارب ). آبگیر. ج ،مصانع. ( مجمل اللغة ) ( ترجمان القرآن جرجانی ص 89 ). حوض بزرگ. ( ترجمان القرآن جرجانی ص 89 ) ( مجمل اللغة ). حوض بزرگ یا جایی که برای آب کشیدن کنند. ج ، مصانع. ( مهذب الاسماء ). || ده. ( منتهی الارب ). قریه. ج ، مصانع. ( اقرب الموارد ). || هر بنای محکم واستوار از قصر و قلعه و جز آن. ج ، مصانع. || طعام. || دعوت که برادران را به سوی طعام خوانند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
مصنعه. [ م َ ن َ ع َ ] ( ع اِ ) مصنعة. آب انبار. آبگیر. آبگاه. گودی که آب باران را در آن نگاه دارند. ( از یادداشت مؤلف ) : قلعه سمیران... آب مصنعه دارد... قلعه خواران... آب مصنعه دارد... خرمه... آب مصنعه دارد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 159 ). هوای آن [ آباده ] معتدل است و آب از مصنعه است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 157 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مصنع جمع : مصانع
مصنعه آب انبار آبگیر

دانشنامه عمومی

شهرستان مصنعه ( به عربی: ولایة المصنعة ) یکی از شهرستانهای استان باطنه جنوبی در منطقهٔ باطنه در کشور پادشاهی عمان است.
جمعیت آن در حدود ۵۰۰۰۰ هزار نفر می باشد.
عکس مصنعه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس