مصمم شدن


مترادف مصمم شدن: اراده کردن، تصمیم گرفتن، عزم کردن، عزم جزم کردن، مصمم گشتن

برابر پارسی: کمربستن

معنی انگلیسی:
will

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تصمیمگرفتن عزم جزم کردن : مصمم شدم کهاین کاررا بپایان رسانم .

فرهنگ معین

( ~ . شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) عزم جزم کردن ، تصمیم گرفتن .

مترادف ها

decide (فعل)
حل کردن، قصد کردن، تصمیم گرفتن، فیصل دادن، فیصله کردن، مصمم شدن

فارسی به عربی

قرر

پیشنهاد کاربران

مُصَمَّم شُدَن: گزینش کردن، آرمانمند شدن، برآن شدن، آهنگ - کردن، اراده کردن، گزیرش کردن، استوار / پایدار / پابرجا شدن
تصمیم گرفتن بر انجام کاری
بر آن شدن
بنا داشتن

بپرس