مصمغان

لغت نامه دهخدا

مصمغان. [ م َ م َ ] ( اِخ ) مسمغان. لقبی که فریدون پس از گرفتن و بند کردن ضحاک به ارمائیل یکی از دو خوالیگر او که جوانان را از کشتن رها می ساخت داد و دماوند را تیول او گردانید و بر تخت زر نشانیدش. ( ترجمه آثارالباقیه ص 298 ). || این نام بعدها لقب عام ملوک دماوند شده است چنانکه یکی از فتوحات منصور عباسی برانداختن مصمغان دماوند است. ( تاریخ اسلام تألیف فیاض ص 186 ).

دانشنامه آزاد فارسی

مَصْمُغان ( ـ۱۴۱ق)
مُعرّب مسمغان ، نام عمومی سلسله ای از امرای زردشتی . آنان را از فرزندان ارمائیل ، می دانند که در اسطوره ها آشپز ضحاک بود. چون فریدون ضحاک را اسیر کرد و از داستان رهایی برخی از محکومان به دست ارمائیل آگاه شد، به وی لقب «مَسمُغان «یا «مه مُغان» یعنی بزرگ زردشتیان را داد و حکومت دنباوند (دماوند) را به وی سپرد و از آن پس حکام و فرمانروایان این ناحیه مَسْمُغان نامیده شدند. در ۲۳ق به دنبال فتح ری به دست مسلمانان ، مصمغان دماوند چاره ای ندیدند جز آن که با مسلمانان صلح کنند و به آنان خراج بدهند و بدین ترتیب تا مدت ها آنان خراجگذار مسلمانان بودند. در ۱۴۱ق در زمان منصور خلیفۀ عباسی نواحی تحت حکومت آنان به دست مسلمانان افتاد و پرویز ابن مَصمُغان دماوند و دخترانش اسیر شدند. پس از مرگ مَصمُغان ، مردم آن ناحیه گریخته و مخفیانه به زندگی پیشین خود ادامه دادند. طبری در وقایع ۲۵۰ق از مصمغان ابن ونداد امید که با حسن بن زید علوی بیعت کرد، نام می برد.

پیشنهاد کاربران

بپرس