مصلوب کردن


مترادف مصلوب کردن: به دار آویختن، دار زدن، مصلوب کردن

معنی انگلیسی:
crucify, to crucify, l. to hang

دانشنامه آزاد فارسی

مترادف ها

crucify (فعل)
مصلوب کردن، مصلوب ساختن، بر صلیب اویختن، بدار اویختن

فارسی به عربی

اصلب

پیشنهاد کاربران

مَصلوب کَردَن: به چلیپا آویختن، به دار زدن
به پارسی: چلیپ آویز کردن
چنانکه در ترجمه ی "سپیده دم" از انجیل یوحنا آورده شده می توان به جای روح القدس عبارت "چلیپ آویز" را در پارسی به کار گرفت.