مصلحت کردن. [ م َ ل َ ح َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مشورت کردن و کنکاش کردن. ( ناظم الاطباء ). شور کردن. مشورت نمودن. مشاورت کردن. ( از یادداشت مؤلف ).