مصلات

لغت نامه دهخدا

مصلات. [ م ِ ] ( ع ص ) مرد رسای در امور. ( منتهی الارب ). ج ، مصالیت. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

مصلاة. [ م َ ] ( ع ص ) زمین گیاه صلیان ناک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): ارض مصلاة؛ زمینی که در آن صلیان فراوان باشد. ( ناظم الاطباء ).

مصلاة. [ م َ / م ِ ] ( ع اِ ) دام. ج ، مصالی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مرد رسای در امور جمع مصالیت

پیشنهاد کاربران

بپرس