مصطلح
/mostalah/
مترادف مصطلح: زبان زد، اصطلاح شده، تعبیر، واژه
متضاد مصطلح: غیرمصطلح
برابر پارسی: زبانزد
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- غلط مصطلح ؛ واژه ای که مردم آن را به صورت غیرصحیح تلفظ کنند. اصطلاحی که تلفظیا کتابت آن به غلط در میان مردم متداول است مانند مصمم [ م ُ ص َم ْ م ِ ] که به غلط مصمم [ م ُ ص َم ْ م َ ] گویند یا ثُبات بجای ثَبات. رجوع به اصطلاح شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) کلمهای که نزد گروهی بمعنی - غیر از معنی حقیقی - بکار رود اصطلاح شده : ودیگر آنکه اطلاق بحسب اهل صناعتی بود و آنرا مصطلح خوانند چنانک اطلاق لفظ قدیم بر کهنه بوضع و بر آنچه وجودش را اولی نبود بحسب اصطلاح .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
محاوره ای، مصطلح، گفتگویی، اصطلاحی
مجازی، مصطلح، اصطلاحی
مصطلح
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واژه ای ک به اشتباه بین مردم متداول شده و مردم ب شکل غلطش اون رو بین هم بیان میکنن رو میگن به اشتباه مصطلح شده بین مردم این واژه
گوش آشنا
رایج، باب، همگانی، عامی
موسوم