مصرور

لغت نامه دهخدا

مصرور. [ م َ ] ( ع ص ) سرمازده از گیاه. || درکیسه نهاده و کیسه کرده شده. ( ناظم الاطباء ).
- حافر مصرور ؛ سم تنک گرد یا ترنجیده. ( از منتهی الارب ) ( ازناظم الاطباء ) ( آنندراج ). حافر مصطر. ( منتهی الارب ).
|| ( اِ ) گیاهی است از تیره بالانوفوراسه و از رده دولپه ایهای جداگلبرگ که انگل ریشه سایر گیاهان می شود. این گیاه در نواحی بحرالرومی و جزیره مالت و شمال افریقا می روید و چون شکل ظاهرش شبیه قارچ است آن را قارچ جزیره مالت نیز می گویند. از گرد این گیاه جهت بند آوردن خون استفاده می کنند. مسرور. طرثوث. قارچ مالت. قارچ مالته. ایرالذئب.زب الارض. زب الریاح. مالته منطاری.

فرهنگ فارسی

(اسم ) گیاهی است از تیر. بالانوفوراسه و از رد. دولپه ییهای جدا گلبرگ که انگل ریش. سایر گیاهان میشود . این گیاه در نواحی بحر الرومی و جزیر. مالت و شمال افریقا میروید و چون شکل ظاهریش شبیه قارچ است آن را قارچ جزیر. مالت هم میگویند . از گرد این گیاه جهت بند آوردن خون استفاده میکنند مسرور طرثوث قارچ مالت قارچ مالته ایرالذئب زب الارض زب الریاح مالت. منطاری .

پیشنهاد کاربران

بپرس