مصره
لغت نامه دهخدا
مصرة. [ م ُ ص ِرْ رَ ] ( ع ص ) ناقه ای که شیر ندهد. ( منتهی الارب ). ماده شتری که شیر ندهد. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
ناقه که شیر ندهد ماده شتری که شیر ندهد .
پیشنهاد کاربران
مُصِرَّه: مونث مُصِرّ، اصرار کننده، پافشاری کننده.
وَ الأُْمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَی قَطِیعَهِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلاَّ الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَی لِرِعَایَهِ الْحَقِّ فِیهِمْ ( فرازی از دعای ندبه )
... [مشاهده متن کامل]
و امّت بر دشمنی نسبت به آن حضرت پافشاری کردند، و برای قطع رحم او، و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکی از کسانی که برای رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند.
وَ الأُْمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَی قَطِیعَهِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلاَّ الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَی لِرِعَایَهِ الْحَقِّ فِیهِمْ ( فرازی از دعای ندبه )
... [مشاهده متن کامل]
و امّت بر دشمنی نسبت به آن حضرت پافشاری کردند، و برای قطع رحم او، و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکی از کسانی که برای رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند.