مصراعی

لغت نامه دهخدا

مصراعی. [ م ِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی مصرع یا صارع. برزمین افکندگی : بباید دانست که مصراعی نه ملکه نفسانی باشد که با وجود آن در قوت ادراک صارع صناعت کشتی گرفتن نیک داند و بر آن قادر بود و نه ملکه قوت تحریک که در اعضاء بسبب ادمان راسخ شده باشدو تحریک آن بر وجهی که مؤدی به مطلوب بود با وجود آن ملکه آسان باشد چه آن ملکه ها از نوع دوم بود از کیفیات بل هیأتی بود در اعضاء که با وجود آن قابل انعطاف و انحناء نباشد به آسانی. ( اساس الاقتباس ص 45 ).

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی مصرع یا صارع بر زمین افگندگی : و بباید دانست که مصراعی نه ملکه نفسانی باشد که با وجود آن در قوت ادراک صارع صناعت کشتی گرفتن نیک داند و بر ژن قادر بود و نه ملکه قوت تحریک که در اعضائ بسبب ادمان راسخ شده باشد و تحریک آن بر وجهی که مودی به مطلوب بود با وجود آن ملکه آسان باشد چه آن ملکه ها از نوع دوم بود از کیفیات بل هیاتی بود در اعضائ که با وجود آن قابل انعطاف و انحنائ نباشد به آسانی.

پیشنهاد کاربران

بپرس