مصحوب


معنی انگلیسی:
accompanied

لغت نامه دهخدا

مصحوب. [ م َ ] ( ع ص ) همصحبت گردیده. همراه شده. همراه و رفیق و یار. ( ناظم الاطباء ). || مع. با. همراه کرده شده. فرستاده شده بوسیله ٔ...: مصحوب پست ؛ با پست. همراه پست. بوسیله پست. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

هم صحبت شده، یاروهمراه شده
۱- ( اسم ) هم صحبت گردیده همراه شده ۲- یار رفیق . ۳- همراه مقرون : رقیمجات مفصل مصحوب ذوالفقار بیگ رسیده بود ...

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) همراه شده . ۲ - یار، رفیق . ۳ - همراه .

فرهنگ عمید

هم صحبت شده، یاروهمراه شده.

پیشنهاد کاربران

مصاحب
هم صحبت
پیک
. . . و نوشتجات به امنای دولت علیه ایران قلمی و به مصحوب عابدین بیک مذکور ارسال نمود.
سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی_حیرت نامه
می روم تا مجمع البحرین من/تا شوم مصحوب سلطان زَمَن ( مثنوی، داستان دقوقی ) .

بپرس