لغت نامه دهخدا
مصانعه. [ م ُ ن َ / ن ِ ع َ / ع ِ ] ( از ع ، اِمص ) رشوه دهی. ج ، مصانعات. ( یادداشت مؤلف ). || مدارا. مدارات. ( یادداشت مؤلف ). || مداهنه. ( یادداشت مؤلف ). || مرافعت. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به مصانعة و مصانعت شود.
پیشنهاد کاربران
تصنعی ، ساختگی ، مصنوعی
صوری