مصافحه کردن. [ م ُ ف َ / ف ِ ح َ / ح ِ ] ( مص مرکب ) مصافحت. تصافح. دست دادن در هنگام ملاقات. ( از یادداشت مؤلف ). دست یکدیگر را گرفتن برای اظهار دوستی : در وقت مصافحه آن درویش تاتکنی را مصافحه نکردند. ( انیس الطالبین ص 135 ).