لغت نامه دهخدا
- دم از مصارعت زدن ، دم مصارعت کردن ؛ دلیری کردن و گستاخی نمودن با هم چشمی و برابر دیگری. ( ناظم الاطباء ).
مصارعة. [ م ُ رَ ع َ] ( ع مص ) کشتی گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با کسی کشتی گرفتن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). کشتی کردن با هم و همدیگر را بر زمین کوفتن. ( آنندراج ). و رجوع به مصارعت و مصارعه و کُشتی شود.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) کشتی گرفتن یکدیگر را بر زمین کوفتن . ۲ - ( اسم ) کشتی گیری .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کشتی گیری.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید