مصار

لغت نامه دهخدا

مصار. [ م ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مَصور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ناقه ها که شیرشان به درنگ آید. ( از آنندراج ). رجوع به مصور شود.

مصار. [ م َ صارر ] ( ع اِ ) روده ها. ( منتهی الارب ماده ص رر ). روده ها و امعاء. ( ناظم الاطباء ).

مصار. [ م َ رِن ْ ] ( ع ص ، اِ ) مَصاری. ( منتهی الارب ). رجوع به مصاری شود.

فرهنگ فارسی

مصاری

پیشنهاد کاربران

بپرس