مصادقه

لغت نامه دهخدا

مصادقه.[ م ُ دَ / دِ ق َ / ق ِ ] ( از ع ، اِمص ) مصادقت. مصادقة. رجوع به مصادقة شود. || دوستی. وداد.

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) دوستی کردن با یکدیگر ۲- ( اسم ) دوستی وداد .
مصادقت مصادقه

فرهنگ عمید

با کسی دوستی کردن، از روی اخلاص با کسی دوست شدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس