مصادره کردن
مترادف مصادره کردن: ضبط کردن، گرفتن دارایی و اموال ، تاوان گرفتن، مطالبه کردن، جریمه گرفتن
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
مترادف ها
مصادره کردن، درخواست رسمی کردن
توقیف کردن، غصب کردن، ضبط کردن، مصادره کردن
درک کردن، توقیف کردن، غصب کردن، ضبط کردن، مبتلا کردن، قاپیدن، مصادره کردن، تصاحب کردن، به تصرف درآوردن، دچار حمله شدن
مصادره کردن
جدا کردن، توقیف کردن، مصادره کردن
مصادره کردن، سلب مالکیت کردن از، از تملک در اوردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مُصادِره کَردَن: بازگیری ( کردن ) ، بازگرفتن، نگهداشتن