مصادر

/mosAder/

برابر پارسی: ریشه ها، سرچشمه ها، دستمایه ها، سرآمدها

لغت نامه دهخدا

مصادر. [ م َ دِ ] ( ع اِ ) ج ِ مصدر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به مَصْدَر شود.

فرهنگ فارسی

کتابی است در مصادر عربی و ترجمه آن بفارسی تالیف ابی عبدالله محمد بن احمد الزوزنی ( ف. ۴۸۶ ه.ق ) .
جمع مصدر
(اسم ) جمع مصدر : ۱ - جاهای بیرون آمدن چیزها . ۲ - مصدرها . یا اسمائ مصادر . اسم مصدرها. یا مصادر امور . وزیران و رئیسان ادارات .

فرهنگ معین

(مَ دِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مصدر.

فرهنگ عمید

= مَصدر

پیشنهاد کاربران

بپرس