مصاد
لغت نامه دهخدا
مصاد. [ ] ( اِخ ) ابن ربیعةبن الحارث. از شجعان عرب است و از مبارزان در واقعه «یوم المنفعه یا یوم کلاب ثانی ». رجوع به العقدالفرید ج 6 صص 83 - 85 شود.
مصاد. [ ] ( اِخ ) ابن عبدالملک. برادراکدر است و در غزوه دومةالجندل به روزگار پیامبر اسلام حاضر بوده است. رجوع به امتاع الاسماع ص 465 شود.
مصاد. [ ] ( اِخ ) ابن یزید نعیم. برادر شبیب خارجی و از شجاعان است و در بیشتر جنگها با برادر بود و بر در کوفه به دست خالدبن عتاب ریاحی کشته شد. ( الاعلام زرکلی ج 3 ص 1041 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید