مشیر همایون شهردار ( زادهٔ ۱۲۶۴ – درگذشتهٔ ۱۱ بهمن ۱۳۴۸ در تهران ) موسیقی دان٬ نوازندهٔ پیانو و آهنگساز اهل ایران بود.
حبیب الله سپهسالاری مشهور به مشیرهمایون شهردار یا حبیب الله شهردار فرزند نصرالله خان سپه سالاری در سال ۱۲۶۴ متولد شد، تحصیلات خود را در مدرسهٔ آلیانس به پایان رساند و سپس به خدمت دولت درآمد. پدرش ۲ پیانو به ایران آورد که یکی از آن ها در خانه اش ماند و مشیر همایون شهردار از شش سالگی نواختن را آغاز کرد.
... [مشاهده متن کامل]
در کتاب پیر پرنیان اندیش، ( در صحبت سایه ) ص۵۳۱؛ هوشنگ ابتهاج نقل می کند:"از ادیب خوانساری پرسیدم آیا درسته که مشیر همایون شهردار، پیانیست، وقتی مسئول رادیو شده نوارهای شما رو پاک کرد؟" ادیب می گوید بله. وقتی من هفده و مشیر همایون هجده ساله بود در اصفهان هر دو عاشق یک دختر بودیم. سر همین رقابت وقتی مسئول رادیو شد دستور داد تمام نوارهای منو پاک کنند. "
وی تار را نزد آقا حسینقلی و میرزا عبدالله و نی را نزد نایب اسدالله و پیانو را نزد سالار معزز و سنتور را نزد محمدصادق خان فرا گرفت. پدرش چون به استعداد فرزند پی برد، سرهنگ آقا بزرگ خان صاحب منصب موزیک قزاقخانه را به معلمی او برگزید و برای تحریک ذوق او از آقا حسینقلی و حسین کمانچه کش دعوت می کرد که نواهای ایرانی را بنوازند و مشیر همایون از آنها تقلید نماید، سپس محمدصادق خان استاد سنتور را نیز به معلمی او انتخاب نمود که وی را در نواختن آوازها راهنمایی می کرد.
سرورالملک که استاد پیانوی مشیر همایون بود یکی از موسیقی دانان سرشناس دربار ناصری بود که تا زمان مظفرالدین شاه هم زنده بود.
مدتی قاضی شعبهٔ اول دادگاه در وزارت دادگستری بودم، بعد از آن معاون تفتیش وزارت دادگستری شدم و پس از آن دادستان دادگستری اصفهان، رئیس تامینات شهربانی تهران، و پس از آن به ترتیب معاون شهربانی تهران، رئیس شهربانی اصفهان، رئیس شهربانی شیراز، رئیس شهربانی کل استانهای جنوب گشتم، چندی بعد در وزارت کشور فرماندار شیروان، تربت جام و تربت حیدریه، شهردار مشهد، اصفهان و بعد شیراز گشتم. مدتی بعد به ادارهٔ آمار و ثبت احوال رفتم و بالاخره رئیس ادارهٔ ذوب آهن و مدتی هم فرماندار بابل و بابلسر بودم.
در سال ۱۹۰۹ میلادی به دعوت کمپانی هیز مستر ویس به لندن رفتم و تعدادی از آهنگهای ایرانی را در صفحات ضبط کردم که متأسفانه هیچ کدام در دسترس نیست. در قرارداد به من اختیار دادند که تا ۱۰ نفر از موسیقیدانهای آن زمان را با خودم به لندن ببرم، بعد از انجام تعهدات، آنها را روانهٔ تهران کردم و خودم چند ماهی در پاریس ماندم. یک نوبت دیگر هم نمایندگان کمپانی کلمبیا با وسایل کار به تهران آمدند سال ( ۱۳۱۲ ) و مرا برای ضبط آهنگهای ایرانی دعوت کردند، که آنرا هم انجام دادم. ۲۲ سال است که با دستگاه رادیو ایران همکاری دارم که ۱۰ سال آن به طور مستقل مسئول تمام برنامه های موسیقی ایرانی بودم و دو سال مشاور هنری و ۱۰ سال اول فقط نواختن پیانو بر عهدهٔ من بود.
حبیب الله سپهسالاری مشهور به مشیرهمایون شهردار یا حبیب الله شهردار فرزند نصرالله خان سپه سالاری در سال ۱۲۶۴ متولد شد، تحصیلات خود را در مدرسهٔ آلیانس به پایان رساند و سپس به خدمت دولت درآمد. پدرش ۲ پیانو به ایران آورد که یکی از آن ها در خانه اش ماند و مشیر همایون شهردار از شش سالگی نواختن را آغاز کرد.
... [مشاهده متن کامل]
در کتاب پیر پرنیان اندیش، ( در صحبت سایه ) ص۵۳۱؛ هوشنگ ابتهاج نقل می کند:"از ادیب خوانساری پرسیدم آیا درسته که مشیر همایون شهردار، پیانیست، وقتی مسئول رادیو شده نوارهای شما رو پاک کرد؟" ادیب می گوید بله. وقتی من هفده و مشیر همایون هجده ساله بود در اصفهان هر دو عاشق یک دختر بودیم. سر همین رقابت وقتی مسئول رادیو شد دستور داد تمام نوارهای منو پاک کنند. "
وی تار را نزد آقا حسینقلی و میرزا عبدالله و نی را نزد نایب اسدالله و پیانو را نزد سالار معزز و سنتور را نزد محمدصادق خان فرا گرفت. پدرش چون به استعداد فرزند پی برد، سرهنگ آقا بزرگ خان صاحب منصب موزیک قزاقخانه را به معلمی او برگزید و برای تحریک ذوق او از آقا حسینقلی و حسین کمانچه کش دعوت می کرد که نواهای ایرانی را بنوازند و مشیر همایون از آنها تقلید نماید، سپس محمدصادق خان استاد سنتور را نیز به معلمی او انتخاب نمود که وی را در نواختن آوازها راهنمایی می کرد.
سرورالملک که استاد پیانوی مشیر همایون بود یکی از موسیقی دانان سرشناس دربار ناصری بود که تا زمان مظفرالدین شاه هم زنده بود.
مدتی قاضی شعبهٔ اول دادگاه در وزارت دادگستری بودم، بعد از آن معاون تفتیش وزارت دادگستری شدم و پس از آن دادستان دادگستری اصفهان، رئیس تامینات شهربانی تهران، و پس از آن به ترتیب معاون شهربانی تهران، رئیس شهربانی اصفهان، رئیس شهربانی شیراز، رئیس شهربانی کل استانهای جنوب گشتم، چندی بعد در وزارت کشور فرماندار شیروان، تربت جام و تربت حیدریه، شهردار مشهد، اصفهان و بعد شیراز گشتم. مدتی بعد به ادارهٔ آمار و ثبت احوال رفتم و بالاخره رئیس ادارهٔ ذوب آهن و مدتی هم فرماندار بابل و بابلسر بودم.
در سال ۱۹۰۹ میلادی به دعوت کمپانی هیز مستر ویس به لندن رفتم و تعدادی از آهنگهای ایرانی را در صفحات ضبط کردم که متأسفانه هیچ کدام در دسترس نیست. در قرارداد به من اختیار دادند که تا ۱۰ نفر از موسیقیدانهای آن زمان را با خودم به لندن ببرم، بعد از انجام تعهدات، آنها را روانهٔ تهران کردم و خودم چند ماهی در پاریس ماندم. یک نوبت دیگر هم نمایندگان کمپانی کلمبیا با وسایل کار به تهران آمدند سال ( ۱۳۱۲ ) و مرا برای ضبط آهنگهای ایرانی دعوت کردند، که آنرا هم انجام دادم. ۲۲ سال است که با دستگاه رادیو ایران همکاری دارم که ۱۰ سال آن به طور مستقل مسئول تمام برنامه های موسیقی ایرانی بودم و دو سال مشاور هنری و ۱۰ سال اول فقط نواختن پیانو بر عهدهٔ من بود.