مشیانه

فرهنگ اسم ها

اسم: مشیانه (دختر) (پهلوی، اوستایی) (تلفظ: mašiyāne) (فارسی: مشيانه) (انگلیسی: mashiyane)
معنی: نخستین زن آفریده، این واژه به معنای «نخستین آفریده» است، ا مشیا، ( اَعلام ) ( در اسطوره ی ایرانی ) مشیه و مشیانه دو انسان که بر اثر ریختن نطفه ی کیومرث بر زمین و روییدن بوته ی ریواسی از آن پدید آمدند و نسل بشر را پدید آوردند، این واژه به معنای ' نخستین آفریده ' است + مشیا، نام نخستین زن در فرهنگ ایران باستان برابر با حوا در اسطوره های سامی
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم پهلوی، اسم اوستایی

فرهنگ فارسی

حوا، نخستین زن آفریده شده ، مشیه ومشیانه: آدم و حوادرکیش زردشتی )

پیشنهاد کاربران

در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر اینکه fe منفی ساز باشد که آنگاه shemale بما میفهماند male عنوان کلی بوده نه اشاره به جنس خاصی همچون مردان دارد ؛ همچنین در انسان ک از انس آمده نشان دوستی را میبینیم و animal میتواند ناانسان بوده باشد یعنی غیر انسانی ( نه غیر مرد = زنان ) پس باز هم میتوان فهمید male یا دگرنویس آن mal یعنی انس و دوستی و انسانی و آنگاه animal میشود غیر انسانی = حیوان و همچنین ما در زبان کنونی ایرانی واژه خط مشی را داریم که مشی بیشک از همان مش و مشیانه آمده و اشاره به این دارد که یکی بوده و دیگری از آن امده ( مشی آنه = آنچه از مشی آمده ) و برابر داستان قرانی خداوند حوا را برای ادم افرید ک باز هم میتوان فهمید مشی دیس و گونه کلی میباشد و نه جنس خاص ( مرد ) پس بازهم ثابت شد مشی میشود انسان و animal میشود غیر انسانی و میش یا مشی یا مشیا میشود انسانی یا دوستانه و جالب اینکه گوسفندان گونه هایی هستند که خوی انسانی و دوستانه دارند و نه حیوانی و میتوان فهمید میش یا مش یا مشی ( که در خط مشی آمده همان خط دوستی و رفتار دوستانه ) میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

پس مش / میش / مشیا میشود دوستانه یا انسانی ( انس = دوستی ) و انیمیش میشود غیر دوستانه = حیوانی
با سپاس از دوستان
البته میتواند با واژه کهن و بسیار باستانی ایش / ویش / wish و . . . . نیز یک ریشه باشد به چمِ خواست و ارزو یا به تعبیر دیگر دوست داشتن و علاقه و میش میتواند از مه ایش آمده باشد یعنی بسیار دوست داشتنی و دوستانه = انسانی
واژه شدن نیز بسیار همسان ایش / ایس / ویش / wish / خویش / خیش / خواست / ایست و . . . . می باشد که هر کدام در جای خود برای آماج خاصی بکار رفته اند
خویش / خیش = کسی یا چیزی را از خود دوست داشتن و خواستن = خویشاوند که فامیل نامیده میشود یعنی از خود دانستن
ایش در ایشالله ( ایش اله = الهه و خدای خواست و آرزو ) و نه انشالله ( اگر خدا بخواهد )
اندیشه = اند ایشه = بسیار خواستن واژه اند که پیشتر اندر نوشته میشد با اینتر = enter و اندرانی و در و . . . . . به چمار بسیار وارد شدن و نشانه کثرت و زیادی در کار را دارد و واژه and در لاتین برای ضرب یا همان کثرت دادن بکار میرود که چکیده andar یا اندر ایرانیست و ریشه یکسانی با هم دارند.
ایست یا است یا هست همه نشان از سفت یا استقرار و شدن و موجودیت دارد. اشتوتکارد = اشت توتکارد = شهر توتکارد / استکهلم = شهر هلم ( استوک = stock از دیگر مشتقات است و هست و . . . میباشد
بنابراین گونه های بسیاری از آنها ساخته شده و شُدن گویا ایشدَن = ishdan یا ishtan بودن که رفته رفته به گویش فارس ها به شُدن خوانده شده .
مشی و مشیانه میتواند مه ایش بوده باشد یعنی بسیار خواستنی و انسانی و دوستانه = >>> مه ( بزرگ و بالا ) ایش ( خواستن )

نخستین زن آفریده
مَشی و مَشیانه نخستین جفت انسان در تاریخ اساطیری ایران هستند. نقل است هنگامی که اهریمن بر جهان چیره گشت و همه جا تیره شد بهٔ کیومرث گفت: �تو را از کجا آغاز به خوردن کنم؟� کیومرث گفت: �از پایم تا زمانی به درازا بکِشد و از تماشای جهان خوشی ببرم. � ولی اهریمن خلاف کرد و از سر وی آغاز به خوردن کرد تا این که اهریمن به بیضه هایش رسید و در آن هنگام نطفه ای از وی خارج شد. پس از چهل سال گیاه ریواسی رویید. این گیاه دارای یک ساقهٔ پانزده برگ بود و از آن دو تن هویدا شد. در آغاز چنان به هم پیوند خورده بودند که معلوم نبود کدام ماده و کدام نر است.
...
[مشاهده متن کامل]

پس اهورامزدا به آنان گفت: �من شما را از نظر اندیشه بهترین آفریدم پس پندار نیک، گفتار نیک، و کردار نیک داشته باشید و دیوان را ستایش نکنید. � آنان با راهنمایی فرشتگان کشاورزی و آتش آموختند پس گوسفندی و بزی یافتند. بز را دوشیدند و شیرش را خوردند و گوسفند را با آتشی که از چوب شمشاد بود پیشکش ایزدان کردند. سپس برگ ها و پوستین را رها و از پشم برای خود جامه بافتند و کلبه ای برای در امان بودن از خورشید ساختند و آهن را یافتند و با سنگ آن را کوبیدند و تیغی فراهم ساختند.
نژاد هستی
آنان پنجاه سال آمیزش نکردند ولی پس از پنجاه سال میل جنسی در آنان بیدار شد و پس از نه ماه دو فرزند نر و ماده می زایند ولی آنان را می بلعند ولی اهورامزدا میل فرزندخواری را از آنان گرفته و آنان را می بخشد. سپس آنان دارای هفت جفت فرزند نر و ماده می شوند که جفت هفتم سیامک و نشاگ اند که حاصل این دو فرواگ و فرواگین و حاصل این دو نیز هوشنگ و گوزک اند ( قابل ذکر است ایرانیان از نژاد سیامک و فرواگ اند ) .
دیگر جفت تاز و تازگ اند که اعراب از نژاد ایشانند و نام دیگر جفت ها در اوستا ذکر شده که هر جفت نیای دیگر اقوامی چون هند و چین و روم و دیگرند.
مرگ
مشی و مشیانه پس از صد سال و در سن صدسالگی درگذشتند.

مشیانهمشیانهمشیانهمشیانه
حَوّاء
"مَش" و" مَشیانه" در افسانه آفرینش ایرانی معادل آدم و حوا است.
اولین زن روی زمین

بپرس