مشکین دهان

لغت نامه دهخدا

مشکین دهان. [ م ُ / م ِدَ ] ( ص مرکب ) آنکه دهانش بوی مشک دهد :
تو عنبرین نفس به سر روضه رسول
وز یاد تو ملائکه مشکین دهان شده.
خاقانی.
و رجوع به مشک شود.

فرهنگ فارسی

آنکه دهانش بوی مشک دهد

پیشنهاد کاربران

بپرس