مشکین حجاب

لغت نامه دهخدا

مشکین حجاب. [ م ُ / م ِ ح ِ ] ( اِ مرکب ) حجاب سیاه. روی پوشی تیره و سیاه چون مشک :
مه با جمال روی تو مشکین شده در کوی تو
شب با خیال موی تو مشکین حجاب انداخته.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 661 ).
و رجوع به مشک و مشکین و ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

حجاب سیاه روی پوشی تیره و سیاه چون مشک .

پیشنهاد کاربران

بپرس