گرچه مشکک بسی بود خوشبوی
فرق از او تا به مشک بسیار است.
شیخ آذری ( از جهانگیری ).
رجوع به مشک زمین و مشک زیرزمین شود. || موش دشتی. ( ناظم الاطباء ).مشکک. [ م ُ ش َک ْ ک َ ] ( ع ص ) در شک افکنده. ( آنندراج ). شک کرده. و در گمان و در شک افتاده. ( ناظم الاطباء ). آنچه درباره آن شک شده. ( فرهنگ فارسی معین ).
- کلی ِ مشکک ؛ عبارت از کلیی است که حصول و صدق آن در بعضی افراد به تشکیک باشد و اختلاف در بعضی افراد به اقدمیت و اولویت و غیره باشد. ( فرهنگ علوم عقلی تألیف سجادی ). هر کلی که صدق وی بر افراد خود بالسویه و برابر نباشد. چنانکه شیرینی ، سپیدی ، سیاهی ، چه شیرینی شکر تیغال و شکر و عسل یکسان و برابر نیست و سپیدی روز و برف و گچ و سیم متفاوت است. کلی مشکک همیشه در اعراض باشد نه در جواهر چون تلخی و تندی و شیرینی و سپیدی و ترشی و بلندی و کوتاهی و غیره. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به دستورالحکما و تعریفات جرجانی و تشکیک شود.